از فرداشبِ همان شبی که درباره ی شب تاب ها گفتم یکی یکی گم شدند!
از فرداشبِ همان شب، هر شب که می نشینم لب پنجره و پیِ شب تاب هایِ توی آسمان میگردم و بعد همین ها ک نزدیک ترند و در همسایگی، می بینم ک یک به یک دارند ناپیدا می شوند شب تاب ها! و هر شب کم رنگ تر می شود ردّ نورهای جامانده شان.
امشب توی پنجره های روبرویی دیگر خبری از شب تاب های طبقه ی چهارم و سوم ساختمان دست راست و پنجره سوم از سومین ساختمان دست چپ و حتی همین دخترک همسایه ی پنجره سوم از ساختمان روبرو که هیچوقت ندیدمش هم نیست! 
نمی دانم چه شدند، نگرانشان هستم، نکند جایی رفته اند و توی راه برگشت گم شده باشند و .
کاش لااقل اگر ردّ نور را نمی بینند آن را بشنوند و  پیدا کنند راه خانه را و برگردند.
کاش این مهربان پر از نور را که توی تاریکی و بی نوری مطلق اینطور ندا می دهد بشنوند.
"توکلت علی الحی الذی لا یموت والحمد لله الذی ولم یتخذ صاحبه و لا ولدا ولم یکن له شریک فی الملک و لم یکن لا ولی من الذل و کبره تکبیراً."
آه چقدر غصه باید بنشیند به دلم که همین دلخوشی ام را چند شبی است که دریغ کرده اند از گوش های در حسرتِ شنیدنِ نورم.
حالا باید غصه ی گم شدنِ صدای نور را هم به دل بکشم.
 - این یک ماه تموم شد و من نفهمیدم تو این همه پای اون پنجره تماشای چی نشستی توی تاریکی؟
 + مامان! چرا دیگه صدای اذان مسجد نمیاد؟
 - نمیاد! انقدر که از توی تلویزیون اذان شنیدیم نفهمیدم صدای اذان مسجد نمیاد!
 + : |
 - خب حالا چه فرقی می کنه دختر! اذان اذانه از توی تلویزیون بشنوی یا از مسجد!
 + . ( فرق می کنه، فرق می کنه؛ پس شب تاب های گم شده چجور راه خونه رو پیدا کنن ؟ )


فکر.میکند:
شاید احتمالش هست که بساطِ مهمانی تمام شده و جمع کرده اند و رفته اند و من دیر رسیده ام و منتظرم که صاحب خانه سفره ای گشاید و پذیرایی کند از مهمان ناخوانده ای که دیر آمده!


با دوست پریشانم و بی دوست پریشان (تر)

سیر نمی شوم من ز {خیالِ} تو

به بهانه ی پیشواز عید فطر

توی ,شب ,  ,ی ,پنجره ,تاب ,شب تاب ,نور را ,اند و ,سوم از ,پنجره سوم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آرایشگاه مردانه و داماد حمید بخشی دانلود رایگان جزوه و خلاصه کتاب کسب وکار اینترنتی اینکوگراف بلاگ من جملات مفهومی مدلینگ ایرانی ارزانترین فروشگاه اینترنتی خودرو برقی گروه آموزشی فیزیک شهرستان هویزه